آرشیو مطالب 1397/page/6 | علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید - صفحه 6

انشاء درمورد دروغ


34

مقدمه

دروغ گویی یک صفت ناپسند است که بعضی از کودکان و بزرگسالان بدان مبتلا هستند و در میان بعضی چنان شایع است که گویی به صورت عادت تلقی می شود .

اکثر والدین از این امر شکایت دارند و علی رغم این که تمام امکانات خود را برای تربیت صحیح فرزندشان بکار برده اند و برای راست گویی آنان از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند، با این وجود، فرزندشان دروغ می گوید . باید توجه داشت که این لغزش از دوران کودکی پایه گذاری شده است; زیرا وقتی کودک در روزهای اول زندگی توانایی سخن گفتن را پیدا می کند و قادر به حرف زدن می شود، حتی اگر دروغ بگوید، چون سخن او برای والدین شیرین است، در نتیجه، با خنده و شادی از او استقبال کرده و او را مورد تشویق قرار می دهند; غافل از این که همین امر موجب رشد این نابهنجاری در کودک می شود و بدین سان شخصیت کودک شکل می گیرد .

دروغ گویی فطری است یا اکتسابی؟

هیچ انسانی فطرتا دروغ گو نیست . اودروغ گویی را از محیط خود، یعنی خانواده، مدرسه و بطور کلی اجتماعی که در آن زندگی می کند، یاد می گیرد . تحقیقات نشان می دهد که کودکان ابتدا این عمل را از والدین و اطرافیان خود که با آنها زندگی می کنند و سپس از دوستان و دیگر افراد اجتماع که با آنها برخورد دارند، یاد می گیرند .

حضرت علی (علیه السلام) در این زمینه می فرماید: «قلب کودک همانند زمین بکر و آماده ای است که هر چه در آن کاشته شود، پرورش می یابد» . و دروغ بذری است که در این زمین حاصلخیز بوسیله اطرافیان کاشته می شود و با آبیاری و پرورش مناسب رشد می کند تا حدی که گاهی به صورت یک درخت تنومند درمی آید و از بین بردن آن زحمت های زیادی می طلبد . بنابراین دروغ گویی امری فطری نیست .

زمان شروع دروغ گویی

یافته های روان شناسان بر این نکته تاکید دارد که گفته های کودکان زیر 5 یا 6 سال، بیشتر جنبه خیالبافی دارد . آنها اغلب احساسات و تخیلات خود را درباره پدیده های اطرافشان بیان می دارند; زیرا کودکان در این سنین در دنیای تصور و خیال زندگی می کنند و بدین سان اندیشه ها، رؤیاها و افکار خود را شکل می دهند، حتی اشیاء بی جان را جاندار می پندارند . برای مثال، کودک، سوار بر تکه چوبی چنین وانمود می کند که مشغول اسب سواری است . این کودکان حوادثی را که با آن مواجه شده اند، بسیار بزرگتر از آن حد و اندازه خود بیان می کنند . همچنین باید توجه داشت که کودک زیر 5 سال از چیزها یا کارهای خوب وبد درک بالایی ندارد; به طوری که نمی تواند به آسانی بین آنها فرق بگذارد .

دروغ گویی در کودکان، از 5 یا 6 سالگی به بعد شروع می شود; زیرا از نظر ذهنی آنهابه مرحله ای می رسند که بتدریج می توانند سخن راست را از دروغ تشخیص دهند . از این سن، صفت دروغ گویی در بعضی از کودکان بتدریج شکل می گیرد و گاهی آن قدر تشدید می شود که به صورت مرض در آمده و بعدها جزیی از شخصیت بزرگسالی آنان محسوب می شود . در واقع دروغ گویی از کودکی به تدریج در نهاد کودک رسوخ کرده و در صورت تداوم و عدم وجود مانع، به شکل یک صفت در بزرگ سالی نمود پیدا می کند .

پیامدهای دروغ گویی

دروغ گویی مانند سایر بیماری های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مساله ساده کوچک آغاز می شود و چنان چه به موقع درمان نشود، به یک بیماری روحی تبدیل می شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می سازد . از نظر روانی، دروغ گویی برقرار کردن نوعی رابطه بیمار گونه با دیگران است که علاوه بر شخص، دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می کند . دروغ گویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، به طوری که شاید بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادهاست . «در کنفرانس سراسری آموزش و پرورش آمریکا در سانفرانسیسکو گفته شد، تا وقتی که مدارس آمریکا نتوانند نسلی که دروغ نگوید، افترا نزند، قانون نشکند و به حقوق دیگران تجاوز نکند، به وجود آورند، نمی توانند خود را موفق بدانند . تدریس، خواندن، نوشتن، دانش، و هنر کافی نیست و نمی تواند هدف اصلی آموزش و پرورش باشد، بلکه مهم ترین وظیفه آموزش و پرورش، تدریس دروغ نگفتن است که عامل اصلی تمام فسادهاست .» (1)

برخی از عوارض و پیامدهای دروغ گویی عبارت است از:

1- بی اعتباری دروغ گو

زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است . دروغ به این اعتماد لطمه می زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می آورد . همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا، باعث می شود تا آبروی او بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست بدهد . در این باره امام جعفر صادق (علیه السلام) از قول حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «هر کس زیاد دروغ بگوید، ارزش و اعتبارش بر باد می رود .» (2)

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغ گو اجتناب کنند; زیرا او آنقدر دروغ می گوید، که راستش را هم باور نمی کنند .» (3)

2- از بین رفتن ایمان دروغ گو

کسانی که به گفته های یک دروغ گو اعتماد می کنند و آن را می پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد . این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می گردد . همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابزار مؤثر در نتیجه کار می داند و این همان شرک خفی است و نشان گر ضعف ایمان دروغگو نسبت به اثر خداوند تعالی بر امور است . فلذا امام محمد باقر (علیه السلام) می فرماید: «دروغ خانه ایمان را ویران می سازد .» (4)

3- دردسر زحمت برای دروغ گو و دیگران

دروغگو همواره با دروغ علاوه بر این که خود را به زحمت می اندازد، دیگران را نیز دچار مشکل می کند . در یکی از روزنامه های صبح، مطلبی تحت عنوان «دردسر آفرینی دوست دروغگو» بدین شرح آمده است:

«رستم به تازگی با فرامرز دوست شده بود . در یک مهمانی برای آن که از قافله عقب نماند، به دروغ گفت که من، سوار کار ماهری هستم . مهمانان و دوستان که سر شوق آمده بودند، این دو را به سوارکاری در پارک جنگلی دعوت کردند . رستم بیچاره هم که در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود، به ناچار تسلیم شد و هنگامی که پا در رکاب اسب گذاشت، دچار سانحه شد . او در همان جهش اول اسب، به زمین افتاد و به علت گیر کردن پایش در رکاب، دهها متر روی زمین کشیده شد . سرانجام در بیمارستان معلوم شد که رستم دچار شکستگی زانو، شانه و دنده شده است .» (5)

4- مانعی برای خودشناسی

افراد دروغگو، غالبا خودشان را غیر از آنچه هستند، نشان می دهند . این امر که آنها واقعا دارای توانایی هایی می باشند، بر اثر تکرار دروغگویی بر آنان مشتبه می شود . از این رو، به مرور زمان دروغگویی حجابی برای خودشناسی آنان می شود .

علل دروغگویی

دروغگویی از هر نوع، دارای علت هایی است و برای درمان آن لازم است ابتدا، علت های به وجود آورنده این عادت شناخته شده، سپس درمان شود . بعضی از این علت ها به شرح زیر است:

الف) ترس

ترس از مجازات، خدشه دار شدن آبرو، یا هر چیز دیگر، یکی از مهم ترین علل دروغگویی در کودکان و بزرگسالان است . در این خصوص، روی کودکان شش تا چهارده ساله تحقیقاتی صورت گرفته، که نتایج آن در جدول زیر آمده است . (6)

علت / درصد

ترس / 71%

غرور یا خودخواهی / 17%

آزار گری و شیطنت / 10%

دیگر خواهی (نوع دوستی) / 2%

همانطور که از این جدول برمی آید، ترس بیشترین درصد دروغگویی در کودکان را تشکیل می دهد; زیرا اگر کودک بداند چنانچه به خطای خود اعتراف کند، مورد سرزنش، تحقیر و احیانا تنبیه قرار خواهد گرفت، به ناچار برای حفظ آبروی خود به دروغ پناه می برد . این امر، خصوصا در خانواده هایی رایج است که معتقدند تحقیر، تنبیه و رفتارهای خشونت آمیز تنها راه جلوگیری از انحراف کودک است . در حالی که این روش ها، نه تنها مؤثر نیست، بلکه موجب می شود ترس کودک به تدریج از بین برود و او رفتارهای خلاف خود را با جرات بیشتری انجام دهد .

«ژان پیاژه » روان شناس سوئیسی در این باره می نویسد: «دروغ برای کودک یک نوع فرار از حقیقت است . اگر کودک خود را در اجتماع و خانواده، فرد محترمی بداند و آزادی عمل داشته باشد، برای چه با دروغ گفتن به خانواده اش خیانت کند . کودک با سختگیری های زیاد، از افراد خانواده فاصله می گیرد و خود را از آن ها جدا می داند; زیرا می بیند اگر راست بگوید، او را تنبیه می کنند . . . .»

اگر والدین یا مربیان از خلاف های جزئی کودکان چشم پوشی کرده و با مهربانی و صمیمیت اشتباهات شان را به آنها گوشزد کنند، در این صورت، کودکان هیچ گاه به دروغ گویی متوسل نمی شوند .

ب) اجبار

اگر با اجبار از کودکی خواسته شود کاری را که مورد علاقه اش نیست، انجام دهد، یا آن کار را سرسری انجام می دهد، یا به دروغ وانمود می کند که آن را انجام داده است و اگر این فشار واجبار بیش از حد باشد، کودک در غیاب والدین یا مربیان ممکن است بر خلاف دستورات آنها عمل نماید که این امر باعث می شود که او به طرف فساد کشیده شود .

باید برای انجام هر کاری که از کودک می خواهیم، پیش از آن که به اجبار و تهدید متوسل شویم، میل، رغبت و انگیزه ای در او ایجاد کنیم تا با لذت و احساس رضایت به انجام آن کار بپردازد .

ج) الگوهای نامناسب

اگر در خانواده ای، والدین یا کسانی که با کودک زندگی می کنند، دروغ بگویند، ناخودآگاه و به طور غیر مستقیم زمینه دروغ گویی را برای کودک فراهم ساخته اند، در واقع اولین درس دروغ گویی را کودک از آنها خواهد آموخت; زیرا خانواده اولین محیط تربیتی کودک محسوب می شود و گفتار، رفتار و به طور کلی طرز زندگی والدین در تربیت فرزندان بسیار مؤثر است . فرزندان بدون توجه و اراده، بر اساس همانند سازی با اطرافیان، آن چه را که می بینند و می شنوند، تقلید می کنند و یاد می گیرند . تلاش این خانواده ها برای جلوگیری از دروغ گویی بی اثر است; زیرا تا والدین خود اصلاح نشوند، هر گونه اقدامی در این زمینه بی اثر خواهد بود .

د) احساس حقارت

کودکی که در خانواده یا محیطهای دیگر، دائما مورد تحقیر، سرزنش، بی اعتنایی و تمسخر قرار می گیرد، از هیچ کوششی برای نشان دادن خود دریغ نمی ورزد . او تلاش می کند تا به هر نحوی که ممکن است توجه اعضای خانواده و اطرافیان را به خود جلب کند . از این رو، به رفتارهای مختلفی از جمله دروغ گویی دست می زند; زیرا این امر سبب توجه دیگران به او خواهد شد . این کودکان دچار ضعف شخصیت هستند و احساس حقارت دارند . آنها برای رهایی از این احساس و ابراز وجود، به غلو در مورد خود می پردازند و اغلب درباره خود، دیگران و حوادث، دروغ های باورنکردنی می گویند . همچنین وعده هایی می دهند که قدرت انجام آن را ندارند . البته تمام این کارها را برای این انجام می دهند تا در حضور دیگران مورد تمجید و تقدیر قرار گیرند; زیرا این عمل سبب می شود تا در ذهن خود احساس قدرت کنند . همچنین عده ای از کودکان یا افراد به دلیل داشتن عیوب جسمی، نام نامناسب (خود یا خانواده)، وضعیت نامطلوب خانوادگی و . . . احساس شرمساری می کنند و چون می ترسند مورد تمسخر واقع شوند، به دروغ پناه می برند . پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «دروغ گو، دروغ نمی گوید، مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس می کند .» (7)

باید به شخصیت کودک احترام گذاشت و او را مورد توجه و محبت قرار داد . همچنین شایسته است کودکان را با ارزش های واقعی و انسانی آشنا کرد تا دست کم مسائل جزئی و بی ارزش موجب دروغ گویی و انحراف آنان نشود .

ه) نیازهای ارضا نشده

عده ای از روان شناسان معتقدند که بعضی از دروغ ها نشان دهنده نیازها و تمایلات ارضا نشده است; زیرا بعضی از دروغ هایی که ما را متعجب می کند، از تخیلات سرچشمه می گیرد . دروغ هایی که نشان دهنده حقیقتی می باشند که کم و بیش تغییر یافته است . به هر میزان نیازهای ارضا نشده بیشتر باشد، احساس کمبود در کودک قوی تر است وبرای جبران این احساس، بیشتر به دروغ گویی می پردازد . این امر در خصوص کودکانی که کمتر مورد محبت و توجه والدین قرار می گیرند، بیشتر صادق است . برای مثال:

«پرویز پنج ساله، خواهر دو ساله ای دارد که هر وقت او را تنها می بیند، محکم نیشگونش می گیرد . در نتیجه، خواهرش فریاد می زند . مادرش به محض شنیدن فریاد او، با عجله خود را به آنها می رساند . پرویز طوری رفتار می کند که چیزی از ماجرا نمی داند و به مادرش می گوید: گریه و فریاد خواهرم برای این است که او دختر موذی است، ولی من مهربان و مؤدب هستم . سپس خود را به مادرش نزدیک می کند تا مادرش او را نوازش کند .» (8)

روانکاوان معتقدند که در این جا دروغ و تظاهر، ناخودآگاه با هم تلفیق شده اند و دلیلش هم آن است که تولد خواهر، سبب محرومیت پرویز از محبت مادری شده، در نتیجه، پرویز سعی می کند آن را به هر وسیله ای که شده دوباره بدست آورد . توجه به نیازهای معقول کودک و ارضای مطلوب آن ها، سبب می شود تا کودک کمتر از راه های نادرست نیازهای خود را برآورده سازد و نیازی به دروغ گفتن نداشته باشد .

منبع : hawzah.net

بازدید : 1232امتیاز :3

انشاء درمورد روز قیامت


روز قيامت-رستاخيز

در ميان كتب آسمانى،قرآن كريم تنها كتابى است كه از روز«رستاخيز»به تفصيل سخن رانده و در عين اينكه تورات نامى از اين روز به ميان نياورده و انجيل جز اشاره مختصرى ننموده در قرآن كريم در صدها مورد با نامهاى گوناگون،روز رستاخيز را ياد كرده و سرنوشتى را كه جهان و جهانيان در اين روز دارند،گاهى به اجمال و گاهى به تفصيل بيان نموده است.

و بارها تذكر داده كه ايمان به روز جزا (روز رستاخيز) همتراز ايمان به خدا و يكى از اصول سه گانه اسلام است كه فاقد آن (منكر معاد) از آيين اسلام خارج و سرنوشتى جز هلاكت ابدى ندارد.

و حقيقت امر نيز همين است،زيرا اگر از جانب خدا حسابى در كار و جزاء و پاداشى در پيش نباشد،دعوت دينى كه مجموعه‏اى از فرمانها خدا و اوامر و نواهى اوست،كمترين اثرى در بر نخواهد داشت و وجود و عدم دستگاه نبوت و تبليغ در اثر،مساوى خواهدبود بلكه عدم آن بر وجودش رجحان خواهد داشت،زيرا پذيرفتن دين و پيروى از مقررات شرع و آيين،خالى از كلفت و سلب آزادى نيست و در صورتى كه متابعت آن اثرى در بر نداشته باشد هرگز مردم زير بار آن نخواهند رفت و از آزادى طبيعى دست‏بر نخواهند داشت.

و از اينجا روشن مى‏شود كه اهميت تذكر و ياد آورى روز رستاخيز،معادل با اهميت اصل دعوت دينى است.

و هم از اينجا روشن مى‏شود كه ايمان به روز جزاء مهمترين عاملى است كه انسان را به ملازمت تقوا و اجتناب اخلاق ناپسنديده و گناهان بزرگ وادار مى‏كند چنانكه فراموش ساختن يا ايمان نداشتن به آن،ريشه اصلى هر بزه و گناهى است.خداى متعال در كتاب خود مى‏فرمايد: ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب (1)

يعنى:«كسانى كه از راه خدا بيرون رفته و گمراه مى‏شوند،براى ايشان عذابى است‏سخت در مقابل اينكه روز حساب را فراموش كردند».

چنانكه پيداست در آيه كريمه،فراموشى روز حساب منشا هر گمراهى گرفته شده است.تامل در آفرينش انسان و جهان و همچنين در غرض و هدف شرايع آسمانى در پيش بودن چنين روزى (روز رستاخيز) را روشن مى‏سازد.

ما وقتى در كارهايى كه در آفرينش تحقق مى‏پذيرد،دقيق مى‏شويم مى‏بينيم كه هيچ كارى (كه به طور ضرورت به نوعى ازحركت نيز مشتمل است) بدون غايت و هدف ثابت انجام نمى‏يابد و هرگز خود كار به طور اصالت و استقلال مقصود و مطلوب نيست‏بلكه پيوسته مقدمه هدف و غايتى است و بپاس آن مطلوب مى‏باشد حتى در كارهايى كه به نظر سطحى بى غرض شمرده مى‏شوند مانند افعال طبيعى و بازيهاى بچگانه و نظاير آنها اگر به دقت نگاه كنيم غايتها و غرضهايى مناسب نوع كار مى‏يابيم چنانكه در كارهاى طبيعى كه عموما از قبيل حركت مى‏باشد غايتى كه حركت‏به سوى آن است غايت و غرض آن است و در بازيهاى بچگانه مناسب نوع بازى غايتى است‏خيالى و وهمى كه مطلوب از بازى همانا رسيدن بدان است.

البته آفرينش انسان و جهان،كار خداست و خدا منزه است از اينكه كار بيهوده و بى‏هدف انجام دهد و دائما بيافريند و روزى دهد و بميراند و باز بيافريند و روزى دهد و بميراند و همچنين درست كند و به هم زند بى‏اينكه از اين آفرينش غايت ثابتى را بخواهد و غرض پا برجايى را تعقيب كند.

پس ناچار براى آفرينش جهان و انسان،هدف و غرض ثابتى در كار است و البته سود و فائده آن به خداى بى‏نياز نخواهد برگشت و هر چه باشد به سوى آفريده‏ها عايد خواهد شد،پس بايد گفت كه جهان و انسان به سوى يك آفرينش ثابت و وجود كاملترى متوجهند كه فنا و زوال نپذيرد.

و نيز وقتى كه از نظر تربيت دينى در حال مردم دقيق مى‏شويم مى‏بينيم كه در اثر راهنمائى خدايى و تربيت دينى،مردم به دون گروه نيكوكاران و بدكاران منقسم مى‏شوند،با اين حال در اين نشاه زندگى تميز و امتيازى در كار نيست‏بلكه بالعكس و على الاغلب پيشرفت وموفقيت از آن بدكاران و ستمكاران مى‏باشد و نيكوكارى توام با گرفتارى و بدگذرانى و هر گونه محروميت و ستمكشى مى‏باشد.

در اين صورت،مقتضاى عدل الهى آن است كه نشاه ديگرى وجود داشته باشد كه در آن نشاه هر يك از دو دسته نامبرده جزاى عمل خود را بيابند و هر كدام مناسب حال خود زندگى كنند. خداى متعال در كتاب خود به اين دو حجت اشاره نموده مى‏فرمايد: و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لا عبين ما خلقناهما الا بالحق و لكن اكثرهم لا يعلمون (2) .

يعنى:«ما آسمان و زمين و آنچه را كه در ميان آنهاست‏بيهوده نيافريديم[آنها را جز به حق و از روى حكمت و مصلحت‏خلق نكرديم و لكن اكثر اين مردم آگاه نيستند] (اين احتمال دور از خرد، گمان كسانى است كه به خدا كافر شدند،واى به حال اين كافران از آتش كه به كفار وعده داده شده!آيا ما كسانى را كه ايمان آوردند و كارهاى نيك كردند مانند كسانى قرار خواهيم داد كه در زمين افساد مى‏كنند؟يا پرهيزكاران را مانند اهل فجور قرار خواهيم داد؟) ».

و در جاى ديگر كه هر دو حجت را در يك آيه جمع نموده،مى‏فرمايد: ام حسب الذين اجترحوا السيئآت ان نجعلهم كالذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون و خلق الله السموات و الارض بالحق و لتجزى كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون (3) .

يعنى:«آيا كسانى كه به جرم و جنايتها پرداخته‏اند،گمان‏مى‏برند كه ما آنان را مانند كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده‏اند قرار خواهيم داد؟به طورى كه زندگى و مرگشان برابر باشد،بد حكمى است كه مى‏كنند!خدا آسمانها و زمين را آفريد به حق (نه بيهوده) و براى اينكه هر نفس به آنچه با عمل خود كسب كرده جزا داده شود بى‏اينكه به مردم ستم شود».

بيان ديگر

در بحث ظاهر و باطن قرآن در بخش دوم كتاب اشاره كرديم كه معارف اسلامى در قرآن كريم،از راههاى گوناگون بيان شده است و راههاى نامبرده به طور كلى به دو طريق ظاهر و باطن منقسم مى‏شود.

بيان از طريق ظاهر بيانى است كه مناسب سطح افكار ساده عامه مى‏باشد به خلاف طريق باطن كه اختصاص به خاصه دارد و با روح حيات معنوى درك مى‏شود.

بيانى كه از طريق ظاهر سرچشمه مى‏گيرد خداى متعال را فرمانرواى على الاطلاق جهان آفرينش معرفى مى‏كند كه سراسر جهان ملك اوست،خداوند جهان فرشتگان بسيار بيرون از شمار آفريد كه فرمانبران و مجريان اوامرى هستند كه به هر سوى جهان صادر مى‏فرمايد و هر بخش از آفرينش و نظام آن ارتباط به گروه خاصى از فرشتگان دارد كه موكل آن بخش هستند.

نوع انسان از آفريدگان و بندگان او هستند كه بايد از اوامر و نواهى او پيروى و فرمانبردارى كنند و پيغمبران حاملان پيامها و آورنده شرايع و قوانين او هستند كه به سوى مردم فرستاده و جريان آنها را خواسته است.خداى متعال از اين روى كه به ايمان و اطاعت،وعده ثواب و پاداش نيك داده و به كفر و معصيت،وعيد عقاب و سزاى بد داده و چنانكه فرموده،خلف وعده نخواهد نمود و از اين روى كه عادل است و مقتضاى عدل او اين است كه در نشاه ديگرى دو گروه نيكوكاران و بدكاران را كه در اين نشاه،موافق خوبى و بدى خود زندگى نمى‏كنند از هم جدا كرده خوبان را زندگى خوب و گوارا و بدان را زندگى بد و ناگوار عطا نمايد.

خداى متعال به مقتضاى عدل خود و وعده‏اى كه فرموده گروه انسان را كه در اين نشاه مى‏باشند بدون استثنا پس از مرگ دوباره زنده مى‏كند و به جزئيات اعتقادات و اعمالشان رسيدگى حقيقى مى‏نمايد و ميان ايشان بحق قضاوت و داورى مى‏فرمايد و در نتيجه حق هر ذيحق را به وى مى‏رساند و داد هر مظلومى را از ظالمش مى‏گيرد و پاداش عمل هر كس را به خودش مى‏دهد،گروهى به بهشت جاودان و گروهى به دوزخ جاودان محكوم مى‏شوند.

اين بيان ظاهرى قرآن كريم است و البته راست و درست مى‏باشد ولى از موادى كه مولود تفكر اجتماعى انسان است تاليف و تنظيم شده تا فايده‏اش عمومى‏تر و شعاع عملش وسيعتر باشد.

كسانى كه در ساحت‏حقايق جاى پاى و به زبان باطنى قرآن كريم تا اندازه‏اى آشنايى دارند،از اين بيانات مطالبى مى‏فهمند كه بسى بالاتر از سطح فهم ساده و همگانى است و قرآن كريم نيز در خلال بيانات روان خود گاهگاهى به آنچه مقصد باطنى اين بيانات است،گوشه‏اى مى‏زند.

قرآن با اشاره‏هاى گوناگون خود،اجمالا مى‏رساند كه جهان‏آفرينش با همه اجزاى خود كه يكى از آنها انسان است،با سير تكوينى خود (كه پيوسته رو به كمال است) به سوى خدا در حركت است و روزى خواهد رسيد كه به حركت‏خود خاتمه داده،در برابر عظمت و كبرياى خدايى،انيت و استقلال خود را بكلى از دست مى‏دهد.

انسان نيز كه يكى از اجزاى جهان و تكامل اختصاصى وى از راه شعور و علم است،شتابان به سوى خداى خود در حركت مى‏باشد و روزى كه حركت‏خود را به آخر رسانيد حقانيت و يگانگى خداى بيگانه را عيانا مشاهده خواهد نمود.او خواهد ديد كه قدرت و ملك و هر صفت كمال در انحصار ذات مقدس خداوندى است و از همين راه حقيقت هر شى‏ء چنانكه هست‏بر وى مكشوف خواهد شد.

اين نخستين منزل از جهان ابديت است،اگر انسان به واسطه ايمان و عمل صالح در اين جهان ارتباط و اتصال و الفت و انس با خدا و نزديكان او داشته باشد با سعادتى كه هرگز به وصف نمى‏آيد در جوار خداى پاك و صحبت پاكان عالم بالا بسر مى‏برد و اگر به واسطه دلبستگى و پايبندى به زندگى اين جهان و لذايذ گذران و بى‏پايه آن از عالم بالا بريده و انس و الفتى به خداى پاك و پاكان درگاهش نداشته باشد گرفتار عذابى دردناك و بدبختى ابدى خواهد شد.

درست است كه اعمال نيك و بد انسان در اين نشاه گذران است و از ميان مى‏رود ولى صور اعمال نيك و بد در باطن انسان مستقر مى‏شود و هر جا برود همراه اوست و سرمايه زندگى شيرين يا تلخ آينده او مى‏باشد.مطالب گذشته را مى‏توان از آيات ذيل استفاده نمود،خداى متعال مى‏فرمايد: ان الى ربك الرجعى (4)

يعنى:«برگشت مطلقا به سوى خداى توست‏».

منبع : cofelink.com


بازدید : 1265امتیاز :3

زشت ترین اسم های ایرانی درثبت احوال


گزارش فارس از اسامی باور نکردنی در ثبت احوال:اسامی که روی ذهن راه می‌روند/ از گرگ آقا تا حلوا خانم

خبرگزاری فارس: آرشیو،گشنه، گرگ اقا، بره، بوشفر، چاه، یتیم، حلوا،پارچه، پاکت، پوپول، ادامه، آشفته، افسرده، نوشابه، حلوا و ارزان بخشی از اسامی باور نکردنی افراد در سازمان ثبت احوال است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، برابر ماده ۲۰ قانون ثبت احوال، انتخاب نام با والدین است، البته همواره بر این موضوع تأکید شده که نام‌های مناسب، نیکو و پسندیده به صورت مجرد و مرکب انتخاب شود.

هر پدر و مادری دوست دارد تا فرزندش نامی نیک داشته باشد و شاید به همین دلیل است که بسیاری از والدین در انتخاب نام نیکو حساسیت زیادی به خرج می‌دهند و روزها و ماه‌ها برای انتخاب نام مناسب وقت صرف می‌کنند.

برخی والدین بر کمیاب بودن نام هم تاکید دارند و ترجیح می‌دهند تا نامی انتخاب کنند که فراوانی کمتری داشته باشد؛ همین امر باعث شده که شاهد اسامی عجیب و غریبی باشیم که گاهی به گوش می‌رسد.

با این حال در سال‌های گذشته تغییرات زیادی در نامگذاری فرزندان ایرانیان رخ داده است.

در پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور 420 هزار عنوان نام وجود دارد که ۲۲۰ هزار عنوان دخترانه و ۲۰۰ هزار عنوان پسرانه است.

تنوع نام‌های دخترانه به واسطه الگوهای نام‌گذاری برابر بررسی‌های صورت گرفته پیش بینی شده که حدود ۲۰ الگوی توصیفی، دینی مذهبی، ملی باستانی، قومی، منطقه‌ای، ترکیبی، نام گل‌ها، طبیعت، حیوانات زیبا، پرندگان، کوه‌ها و رودها و نام موجودات خیالی و تاریخی نمونه‌ای از این الگوهاست.

در این رابطه 14 الگوی نامگذاری برای پسران و ۱۸ الگوی نامگذاری برای دختران وجود دارد به دلیل آنکه الگوهای دختران برای نامگذاری بیشتر است ، تنوع نام‌های دخترانه هم بیشتر است.

۷ هزار و ۵۴۹ اسم قابل تغییر وجود دارد

هم اکنون ۳ هزار و 737 نام پسرانه و ۳ هزار و 812 نام دخترانه قابل تغییر وجود دارد که هر شخصی نامش در آن باشد بلافاصله به اسم مناسب، قابل تغییر است. البته ممکن است اسمی در این فهرست‌ها نباشد اما از دید ثبت احوال قابل تغییر باشد. در این باره فرد باید دنبال مجوزهای لازم باشد.

باباقلی، گرگ اقا، بره، چاه و یتیم اسامی افراد در ثبت احوال

آرشیو، آسیب، اجباری، اخی، اردوخان، اشتر، اهریمن، باباقلی، بیابانی، ملخ، فضا، فراری، شفتالو، شربت، قطار، قطاری، قسمت، قربانی، کابوس، گشنه، گرگ آقا، بره، بشم، بهداشت، بوشفر، چاه، چراغ، چیتر، زنگی، سرباز، شوجر، علاقه، غم، غارت، فرار، فراری، فراموش، کوپال، گمان، لذت، لشکر، للو، ورندل، یتیم تنها برخی از اسامی پسران قابل تغییر در این فهرست‌هاست.

این اسامی غالباً به قبل از سال 1370 بر می‌گردد. از زمانی که مهندسی فرهنگ نام و نام‌نویسی وارد شدیم دیگر اجازه نمی‌دهیم والدین اسامی نامناسب، نامتعارف و مغایر با جنس برای فرزندانشان انتخاب کنند؛ دلیل این کار هم همان فهرست‌هایی است که با توجه به اصرار والدین مأمور ثبت احوال را وادار به ثبت اسم می‌کرده‌اند.

باجی،بیزار، نوشابه، ییلاق و خرما اسم زنان در ایران

آشفته، آفت، اجبار، افسرده، باجی، بیزار، پنبه، تعارف،‌حلوا، خرما، خیار، شربتی، شقیقه، کفتر، نیمکت، قیمتی، همیشه، نوشابه، ییلاق، لوله، لیاقت، لبو، لباء، مشکی، مشکی‌جان، مغلوبه، مفتول، حاضر، حالتاج، حسرت، حضرت، حبصه، خارا، خابس، پارچه، پاکت، پنیر، پوپول، پولی، انقلاب، اوجق، آمریکا، آلمان، انگلیس، انه، آقا بگم، ادامه و ارزان بخش از اسامی قابل تغییر برای دختران است.

ممنوعیت اسامی خارجی بر روی فرزندان

گذاشتن اسامی خارجی بر فرزندان ممنوع است اما برخی از نام‌هاست که با زبان فارسی خودمان یکی است. مانند نام برخی گل‌ها که مشابهت زیادی دارد اگر این اسامی مغایرتی با ارزش‌های ایرانی، اسلامی نداشته باشد مشکلی برای ثبت آن وجود ندارد. مانند رز، یا نام سوزان که هم اسم خارجی برای دختر است و هم به معنای سوزانده یا نام پسر به عنوان نیک که هم اسم خارجی است و هم در فارسی به معنای خوبی.

استفاده از اسامی مانند رابرت، الیزابت و جرج ممنوع است و اگر کسی هم این اسم‌ها را داشته باشد بلافاصله بعد از تقاضا به اسامی ایرانی ـ اسلامی تغییر می‌کند.

البته هنوز هم برخی والدین این اسامی را برای فرزندانشان انتخاب می‌کنند که از گذاشتن آن جلوگیری می‌شود.

انتخاب اسامی که بعد از ۹۲ سال در فرهنگ نام گزینی وجود ندارد
در شش ماهه اول سال ۹۰، 570 اسم در خواست کننده رسیدگی شده که 381 اسم تصویب و 189 اسم تصویب نشده است. می‌بینیم برخی والدین اسامی را انتخاب می‌کنند که در فرهنگ نام گزینی پس از ۹۲سال وجود ندارد. مثل اسم هوریزا، لیزا واژه‌های خارجی است و معنی خوبی ندارد و هارای که هیچ منبعی معتبری ندارد.
ثبت لقب به عنوان اسم ممنوع است

طنسگل، نارسیسا، مرسدس یا عسل خاتون که خاتون یک اسم قدیمی است و معمولا لقب مادربزرگ‌ها بوده که ثبت لقب نیز به عنوان اسم ممنوع است.

شیما به معنی زن‌ خال‌ دار است که جزو اسمی قابل تغییر بوده و با گذاشتن آن موافقت نمی‌شود.

یکی از اسامی که با گذاشتن آن موافقت نشده است رحیم کرار است که ترکیب مناسبی نیست چرا که رحیم صیغه مبالغه بسیار مهربان و کرار به معنای حمله کننده است که هیچ مناسبتی با هم ندارند.

براساس آمار بیشترین انتخاب نام ایرانیان برای فرزندان اسامی ائمه اطهار(ع) است که فراوانی ۱۰ نام اول ثبت شده در پایگاه اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال طی ۹۲ سال برای پسران به ترتیب عبارت است از محمد، علی، حسین، مهدی، حسن،رضا، محمدرضا، علیرضا، احمد و عباس و برای دختران نیز به ترتیب فاطمه، زهرا، مریم، معصومه، زینب، سکینه، رقیه، خدیجه و لیلا و سمیه.

برخی اسامی اقبال موقتی دارند

تعدادی از نام‌ها یک اقبال موقتی دارند از این زاویه رسانه ملی نیز نقش مهمی در فرهنگ مهندسی نام و نامگذاری دارد. مثلا در سریال میوه ممنوعه اسم هستی، در سریال ستایش شخصیت ستایش در سریال ۵ کیلومتر تا بهشت اسم آیدا به واسطه شخصیت خوبی که در فیلم داشتند مورد پسند مردم قرار گرفت و در مقطعی بیشترین اسامی فرزندان دختر از بین این اسم‌ها بود.

اما اسم‌های ائمه معصومین(ع) مانند اسم حسین، امیرحسین و محمد حسین علاوه بر طول سال، در دو ماه محرم و صفر نیز بیشترین فراوانی را دارند. این مسئله درباره برخی از نام‌ها نیز صدق می‌کند. به عنوان نمونه زمان انقلاب و رحلت امام خمینی(ره) اسم روح‌الله بالاترین میزان فراوانی را در میان اسم‌های پسر داشت یا سال‌های مختلفی که از طرف رهبر معظم انقلاب نامگذاری می‌شد مانند سال پیامبر اعظم (ص) یا سال امام علی(ع۹ بیشترین فراوانی به ترتیب اسم محمد و علی بود.

در سال 89 پنج اسم اول پسران به ترتیب امیرعلی، ابوالفضل، امیرحسین، علی، امیرمحمد پنج اسم اول دختران نیز فاطمه، زهرا، ستایش، هستی و زینب بود که البته این آمار هر سال تغییر می‌کند اما در مجموع روند اسم‌های اول معمولا حفظ شده است.

بیشترین فراوانی نام‌های خانوادگی در سطح کشور به ترتیب محمدی، حسینی، احمدی، رضایی، مرادی، حیدری، کریمی، موسوی، جعفری و قاسمی است.

طولانی‌ترین نام‌های خانوادگی استخراج شده

طولانی‌ترین نام خانوادگی استخراج شده در پایگاه اطلاع جمعیتی کشور طایفه حاجی نوروز علی تهرانی معروف به کلده دره است که 37 کاراکتر داشته و برای خانم فاطمه سلطان خانم متولد سال 1257 از تهران است.

طولانی‌ترین اسم نیز 35 کاراکتر داشته که با عنوان فاطمه سلطان خانم، معروفه به شا‌زاده کربلایی متولد 1264 از کربلاست.

طولانی‌ترین اسم برای مردها نیز با عنوان آقا میرزا مصطفی عظیم‌الدوله ملقب به بکشو است که 33 کاراکتر داشته و مربوط به سال 1245 از تهران است.
انتهای پیام/
منبع فارس نیوز

بازدید : 20928امتیاز :3

راهای ساده تشخیص طلاه اصلی ازبدل



چطوری جواهرات طلا را از جواهرات بدلی تشخیص دهیم؟

با استفاده از این پنج روش تشخیص طلا به راحتی در منزل و بدون امکانات خاص به تشخیص طلا اصلی از بدل پرداخته و از این طریق طلا و جواهرات اصلی را شناسایی نموده و با اطمینان خرید کنید.

ورود جواهرات زیبا و درخشان تقلبی به بازار باعث شده است، همه افراد در هنگام خرید طلا دچار ترس و دلهره شوند و نگران بدلی بودن جواهرات خریداری شده باشند. از این رو آشنایی با انواع روش تشخیص طلا اصلی از بدلی تبدیل به یکی از دغدغه های افراد علاقه مند به جواهر شده است. اگه شما نیز چنین دغدغه ایی دارید، پیشنهاد می کنیم این مقاله را از دست ندهید و با مطالعه آن با روش های موثر و علمی برای تشخیص طلای اصلی آشنا شوید.

پنج روش تشخیص طلا در خانه :

آشنایی با انواع روش تشخیص طلا می تواند نقش موثری در انتخاب صحیح و مناسب شما داشته باشد. همانطور که گفتیم روش های پیشنهادی در این مقاله به سادگی در منزل انجام می گیرند و نیاز به ابزار خاصی ندارند. در ادامه به مطالعه این روش ها و نکات خانه داری جالب پرداخته و سعی کنید در هنگام خرید طلا با استفاده از یکی از این روش های کاربردی، اصلی بودن طلا را تست نموده و آنها را نسبت به جواهرات بدلی و تقلبی تشخیص دهید.


تشخیص طلا با آهنربا :
تشخیص طلا و نقره اصلی

طلا و نقره دیامگنتیک می باشند، به این معنا که آهنربا را جذب نمی کنند. پس استفاده از آهنربا می تواند روشی ساده و موثر در تشخیص طلا و نقره اصلی باشد. آهنربا را به جواهرات خود نزدیک کنید، در صورتی که مقاومتی مشاهده نکردید و جذب یکدیگر شدند به این معناست که جواهرات شما بدلی می باشند.

تشخیص طلا از روی صدا :

برخورد تکه ایی فلز با طلای اصلی منجر به ایجاد صدایی زنگ مانند برای چند ثانیه می شود، در صورتی که صدای دیگری جز صدای زنگ شنیدید، به اصلی بودن جواهرات خود شک کنید.

روش تشخیص با تست اسید :

در صورتی که به طور اتفاقی طلای شما با اسید یا وایتکس برخورد کند، مطمئنا رنگ آن تغییر می کند. در صورتی که رنگ طلا به هر یک از رنگ های قرمز، قهوه ایی و سبز تبدیل شد، طلای شما اصلی و در غیر این صورت بدلی است. این اصل در رابطه با شمش طلا و همچنین سرویس طلای سفید و زرد صدق می کند

تشخیص طلا در سونوگرافی :

سونوگرافی که برای تشخیص بارداری انجام می گیرد می تواند روش تشخیص طلا نیز باشد، لازم است بدانید که صدا با سرعت های مختلف از فلزات عبور می کنند. از این رو اندازه گیری مقیاس ضخامت فرا صوتی می تواند تعیین کننده اصلی یا بدلی بودن جواهرات باشد.

تشخیص طلای اصلی با تکه یخ :

در این روش ساده و آسان، تکه ایی یخ را بر روی طلا یا نقره خود قرار دهید، از آنجایی که طلا و نقره رسانای انرژی گرمایی می باشند، شاهد آب شدن یخ خیلی سریع تر از زمان معمول و در فضای اتاق خواهید بود.

روش تشخیص طلا اصلی

با انواع روش تشخیص طلا و نقره اصل در مقابل جواهرات بدلی و تقلبی آشنا شدید، سعی کنید با به کارگیری این روش ها به تشخیص بدلیجات پرداخته و از خرید آنها اجتناب کنید. همچنین از شما دوستان گرانقدر دعوت می نماییم با کلیک بر روی خانه داری با دیگر مقالات باارزش و مفید در رابطه با امور روزانه آشنا شده و از مطالب مفید ارائه شده نهایت استفاده را ببرید.

منبع : آرگا


بازدید : 1418امتیاز :3

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید است.