شعردرباره ی عروسی عشقت | علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید

شب عروسی


شب عروسی توئه گلم می بينم که خيلی خوشحالی

منم گريه ميکنم جز گريه ازم بر نمياد کاری

نگاه ميکنم به نقل هايی که ميريزن روی سرت

مبارکت باشه چقدرقشنگه اون لباس توی تنت

تولباس عروس پوشيدی من لباس عزاميپوشم

ميرم بيرون تاکه صدای بله تونرسه به گوشم

يا بزار اصلا از اينجاميرم تامزاحمتون نباشم

اصلاباورم نميشدکه يه روزی ازتو جدا شم

ای خدابغض وجودموگرفته داره ميشکنه قلبم

کاش چشام کوربشن که نبينم ياکه برسه مرگم

ازم خواست که واسه ی هميشه دورباشم ازش

رفت بايکی ديگه انگارمن کم بودم واسش

دل کند ازم بااينکه ميدونست همه ی وجودمنه

ميدونست که هميشه اسم اون روی زبون منه

که حتي اگه يه روز پيشم نباشه ديوونه ميشم

بدون عشقش ديوونه ترين آدم تو اين زمونه ميشم



بازدید : 44460امتیاز :2

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید است.