علی ناصری دات آی آر | علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید

نفس های آخر


ديگه نفس های آخرمه ديگه دارم جون ميدم

خيلي وقته دل ازم بريدی اما تازه به باور رسيدم

يه روزی برميگردی اما ميبيني نفس بريدم

ميبيني توی کفن سفيد توی تابوت دراز کشيدم

اون روز تازه می فهمي که من چقدر عاشقت بودم

مي فهمي که پشيمون بودم ازاينکه پيشت نموندم

دوست دارم بادستای خودت جنازمو توی قبر بزاری

نبينم عشق من بعدازمردنم هنوز ازمن گله داری

حلالم کن عشق من هرچقدرهم به توبدی کردم

ولی بخداهنوزهم دلم ميخوادپيش توبرگردم

اماديگه نميشه عشقم دارن منوبه خاک ميسپارن

بگويادگاريتوبيارن توی قبر روی قلب من بزارن

دستات نلرزه عشقم جنازموبلندکن ازتوی تابوت

يه عمری قلب تنهای من بی توسکوت و خون بود

به خاطرتوئه عشقم که جنازه ی من توی تابوته

بشين کنارجنازه ای که عمری فقط عاشق تو بوده


بازدید : 23191امتیاز :3

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به علی ناصری،شاعران جوان ایرانی،علی ناصری شاعر،اشعارعاشقانه جدید است.