داستان95
دختر و پسری در یک صنف درس میخواندند روز از روز ها دختر یک بسته چاکلیت و پسر یک مقدار از دیگری شیرنی ها همراه خود آورده بود.
هر دو به توافق میرسند که دختر تمام چاکلیت های شان را به پسر میدهد و پسر تمام شیرنی های شان را به دختر میدهد . پسر شیطانک بود یک مقداری از شیرنی ها را برای خود نگهداشت و باقی شان را به دختر داد اما دختر قول که داده بود از روی صداقت تمام چاکلیت های شان را به پسر داد.
همان شب دختر به آرامش تمام خوابید و خوابش برد، اما پسر نمی توانست بخوابد چون پسر در این فکر بود که اگر ما یک مقدار از شیرنی ها را نگهداشتم دختر هم شاید یگ مقدار از چاکلیت ها را برای خود نگهداشته باشد و همه چاکلیت ها را به من نداده باشد
نتیجه داستان:
عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صادق نیست و آرامش مال کسی است که صادق است.
لذت دنیا مال کسی نیست که با آدم صادق زندگی میکند، آرامش دنیا مال کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
منبع:aminiblog.blogfa.com
[ بازدید : 2303 ] [ امتیاز : 3 ]